ابوالفضل نجیب در یادداشتی با بیان خاطرهای از خسرو شکیبایی نوشت: علی آنقدر نیامد و مرا در بیخبری گذاشت که مطمئن شدم چنان یادداشت کوچک و کوتاه و متوقعانه برای چنان درخواستی بسیار متوهمانه بوده. تا روزی که علی دوباره هراسان و هیجانزده و این بار با ظرفی از کره و ماست وارد دفتر سینما شد. بدون هیچ توضیح در آغوشم گرفت و غرق بوسه کرد. فقط توانستم حدس بزنم موفق شده شکیبایی را از نزدیک ببیند و نه بیشتر. دیدن شکیبایی، اما تنها بخشی از رویای محقق شده علی بود.
منبع خبر
آقای خسرو شکیبایی من دوست تلفنی شما هستم
نظرات