عبارت “زمستان سخت اروپا”، این روزها در جامعۀ ایران حکم یک “جوک سیاسی” را پیدا کرده، اما بعید نیست که در آینده به یک ضربالمثل هم تبدیل شود. یعنی وقتی میخواهیم کسی را مثال بزنیم که از سر بدخواهی دیگران، بدبختی آنها را پیشبینی میکند ولی خودش گرفتار مصیبت و نکبت میشود، میتوانیم بگوییم فلانی از “زمستان سخت اروپا” دم میزد!
اما فرض کنیم زمستان سخت اروپا کمانه نمیکرد و بومرنگوار به سمت وعدهدهندگانش برنمیگشت. یعنی اروپا تا خرخره در برف فرو میرفت و اسیر یخبندان میشد و ما اینجا زمستانی بهاری را پشت سر میگذاشتیم. این کجایش خوشحالی دارد؟
آدم سالم، به ویژه وقتی ادعای خداباوری هم دارد، چرا باید از سرمازدگی خلق خدا خوشحال باشد؟ در تابستان سال ۲۰۰۳ موج گرما حدود ۱۵۰۰۰ نفر را در فرانسه کشت. آن موقع غربستیزی غربستیزان وطنی به اندازۀ امروز پیشرفت نکرده بود وگرنه موج گرمای کشنده در فرانسه، موجی از شادی را نیز در بین این افراطیون محترم برمیانگیخت!
وانگهی، سرمای اروپا چه مشکلی از حکومتکنندگان و چه دردی از حکومتشوندگان در ایران کم میکند؟ مثلا قرار است به مردم گفته شود اروپا غرق در نکبت است، پس قدر ما را بدانید؟ موج سرما هر اندازه هم که شدید باشد، حداکثر دو ماه زندگی روزمره را مختل میکند. بعد از آن دو ماه، چگونه باید مردم را متقاعد کرد اروپاییها بدبختاند؟
برخی از رسانههای اصولگرا در روزهای اخیر نوشتند مقامات اروپایی نسبت به از راه رسیدن موج سرما در کشورهایشان هشدار دادهاند ولی در ایران یک مشت اصلاحطلب خودباخته و کاسهلیس، حاضر نیستند بپذیرند که اروپا گرفتار سرما شده.
اما سخنان آن مقامات غربی، عمدتا متعلق به تابستان بود و همان طور که رسانههای اصولگرا نوشته بودند، آنها “هشدار” داده بودند که سرمای شدید در راه است. از کاستیهای احتمالی هم گفته بودند تا اولا چارهای برای آنها اندیشیده شود، ثانیا توقع مردم را پایین بیاورند و متناسب سازند با شرایط سخت محتمل.
اصلا راز موفقیت غرب لیبرال در برابر مارکسیسم و فاشیسم و نازیسم همین بوده. یعنی نپوشاندن کاستیها و برجسته کردن نقاط ضعف و اهتمام به خودانتقادی. برعکس، در حکومت استالین و هیتلر، کسی نمیتوانست بگوید در عملکرد حکومت نقصانی هست و روزهای سخت در پیش است.
چرچیل در آن سخنرانی مشهورش، خطاب به مردم بریتانیا گفت: «من جز خون، زحمت، اشک و عرق چیزی برای عرضه ندارم» اما هیتلر مدام و مکرر وعدۀ پیروزی قطعی میداد. اما آنکه پیروز شد، چرچیلِ واقعگرا بود نه هیتلرِ رجزخوانِ لافزنی که میپنداشت مسیر تاریخ به دست او و به میل او در حال تغییر است.
علی بن ابیطالب در خطبۀ هَمّام گفته است انسان پارسا «دیگران را بر مصائبشان سرکوفت نمیزند.» بنابراین معنا ندارد عدهای خودشان را پیرو علی (ع) بدانند و منتظر مصیبت برای سایر مردم جهان باشند و از درافتادن آنها به ورطۀ زمستان سخت، خوشحال شوند.
مصیبت یعنی بدبختی. مصیبت دیگران شادی ندارد. چه رسد به اینکه کسانی، یعنی بخشی از خلقالله، گرفتار مصیبت هم نشده باشند و ما دائماً، از سر طلب، وعده دهیم که آنها گرفتار مصیبت خواهند شد.
بدخواهی برای دیگران، گاهی هم عین بومرنگ به سمت خود بدخواهان برمیگردد. به قول مولانا:
چونکه بد کردی ز بد ایمن مباش
زانکه تخم است و برویانُد خداش
فعل تو که زاید از جان و تنت
همچو فرزندی بگیرد دامنت
زمستان سختِ از راه نرسیدۀ اروپا، قرار بود محصول جنگ اوکراین باشد. اگر هم این جنگ چنین ثمری میداشت، تفاوت سیاسی چندانی ایجاد نمیشد. اروپایی که هیتلر را پشت سر گذاشته، بعید است مغلوب پوتین شود. کسی که میخواهد دفتر “تاریخ لیبرال” را ببندد، باید ایدئولوژی جذابی هم داشته باشد.
ناسیونالیسم مندرس پوتین، حتی یکصدم جذابیت مارکسیسم را ندارد و نمیتواند جنبشی فراگیر برای گشودن “دفتری تازه” و “راهی نو” در تاریخ ایجاد کند. پوتین حداکثر میتواند جنگی اتمی برپا کند و بشریت را به “ماقبل تاریخ” برگرداند.
اما در شرایطی که “موازنۀ وحشت” بین قدرتهای اتمی جهان برقرار است و کرملین هم دیگر ایدئولوژی جذابی در چنته ندارد، سرمای سخت اروپا نمیتواند راستگرایان افراطی را در فرانسه و اتریش و ایتالیا و هلند و آلمان و بریتانیا چنان تقویت کند لیبرالدموکراسی را به سمت نابودی سوق دهند.
الیگارشهای روسیه هم زندگی در غرب لیبرالدموکراتیک را به زندگی در مسکو ترجیح میدهند. عین عطاالله مهاجرانی خودمان، که ترجیح میدهد در لندن علیه جهان غرب توئیتهای بیمزه منتشر کند نه در تهران.
رشتۀ کلام از دست نرود. زمستان سخت دامن اروپا را نگرفته، زیرا در غرب لیبرالدموکراتیک چیزی به نام “مدیریت علمی” وجود دارد. حتی اگر زمستان سخت از راه برسد، مدیریت علمی از خساراتش میکاهد.
مدیریت علمی همان چیزی است که زاکانیها و برادران جلیلی و برادران پناهیان و سایر برادران با آن بیگانهاند و با این بیگانگی، کار کشور را به اینجا رسانده و کشاندهاند. در غیاب علم و با اتکا به مدیریت ایدئولوژیک، حتی اگر کل اروپا هم به عصر یخبندان برگردد، مشکلی از مشکلات جامعۀ ایران حل نخواهد شد.
این هم از عجایب است که عدهای در اوج گرفتاری و ندانمکاری، میتوانند بابت فلاکت دیگران خوشحال باشند. آن هم بابت فلاکتی که هنوز از راه نرسیده!
فلاکت یعنی فلکزدگی. کسانی که آرزوی فلکزدگی دیگران را دارند، بسا که فلک خودشان را بزند. رسم روزگار است این. به قول حافظ: که حکم آسمان این است اگر سازی وگر سوزی (تو از سرما!)
بعد از یک تاخیر قابل توجه، لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ تقدیم مجلس شد و همانطور که پیشتر هم اعلام شده بود، یک بودجه انبساطی است و در ردیفهای مختلف بیش از ۲۵ درصد افزایش داشته است. بر اساس این لایحه درآمدهای عمومی نسبت به سال جاری ۴۰ درصد افزایش داشته و به ۹۷۸ هزار میلیارد تومان رسیده است. همچنین منابع حاصل از واگذاری داراییهای سرمایهای نسبت به بودجه ۱۴۰۱، ۳۸ درصد افزایش یافته است. اعتبارات تملک داراییهای سرمایهای ۳۲۷ هزار میلیارد تومان پیشبینی شده است که حدود ۲۶ درصد افزایش یافته است. در این بین سهم مالیات ۸۲۶ هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده است، بنابراین سهم مالیات در بودجه عمومی دولت برابر ۷۲ درصد خواهد بود.
همچنین در درآمدهای مالیاتی حدود ۲۵۰ هزارمیلیارد افزایش پیش بینی شده است و دولت در درآمدهای نفتی و گازی و میعانات هم بر این باور است که سال آینده میتواند ۶۰۳ هزار و ۸۰۷ میلیارد تومان درآمد داشته باشد. یعنی حدود ۱۰۰ هزار میلیارد بیشتر از سال جاری. علاوه بر اینها میزان درآمدهای مالیاتی در بودجه سال آینده معادل ۷۰۰ هزار میلیارد تومان است که نسبت به بودجه سال جاری، ۵۴ درصد افزایش نشان داشته است که این معادل ۳۵.۵ درصد از کل درآمدهای بودجه عمومی کشور است که ۳ درصد بیشتر از سهم این پایه درآمدی از بودجه ۱۴۰۱ است.
در مجموع به صورت خلاصه کل بودجه ۴۲% درصد، درآمدها ۴۰%، واگذاری داراییهای مالی ۶۷ درصد، هزینههای جاری ۴۵ درصد، تملک داراییهای سرمایهای ۲۵ درصد و تملک داراییهای مالی ۴۸ درصد در لایحه ۱۴۰۲ افزایش یافته است.
همه آنچه گفته شد اعداد و ارقام بودند، اما در بودجه به زبان ساده چه اتفاقی رخ داده است و تاثیرات این بودجه بر اقتصاد و معیشت مردم چه خواهد بود؟
ایرادات بودجه ۱۴۰۲ کجاست؟
مسعود دانشمند، تحلیلگر مسائل اقتصادی در گفتگو با فرارو عنوان کرد: «باید در ابتدا به این نکته اشاره کنم که تمامی بودجهها از دو بخش درآمدی و هزینهای تشکیل شده است. یعنی زمانی امکان تامین هزینهها وجود دارد که درآمدهای پیشیبینی شده، محقق شود. حالا در نظر بگیرید که اگر درآمدها محقق نشود، چه اتفاقی رخ میدهد؟ به هرحال هزینهها قطعی است. به عبارت سادهتر، تمام بودجه جاری کشور اجباری است و چه درآمد محقق شود و چه نشود، باید دولت آنها را تامین کند؛ بنابراین اگر درآمدها محقق نشود، اولین اقدام دولت، قطع بودجه عمرانی است. در دومین گام با توجه به اینکه نمیتوانیم هزینههای جاری را نپردازیم، به سمت استقراض از بانک قدم برمیداریم که این هم آثار تورمی دارد.»
وی افزود: «الان هم در بودجه باز هم مانند سالهای گذشته، منابع درآمدی را مدنظر قرار دادهاند که ممکن است محقق شود و یا ممکن است تحقق پیدا نکند. یعنی عملاً منابعی را در نظر گرفتیم که «احتمالا» محقق میشود و هیچ قطعیتی در آنها وجود ندارد. درآمدهای مالیاتی و درآمدهای نفتی از همین دست موارد هستند؛ بنابراین دوباره به این سمت خواهیم رفت که بودجههای عمرانی را تعطیل کنیم و برای بودجه جاری هم به چاپ اسکناس رو میآوریم که یعنی تورم مضاعف. این در حالی است که اگر دولت میخواهد جامعه و اقتصاد گردش داشته باشد، باید تورم را مهار کند.»
او تاکید کرد: «اما وقتی که آمارهای دولتی حکایت از تورم بالای ۴۰ درصد است و باز هم بودجه را بیش از ۴۰ درصد افزایش میدهد، متقابلا تبدیل به تورم خواهد شد. زیرا این افزایش بودجه به سمت هزینه دستمزد و حقوق کارگران و کارمندان نرفته است. دولت در بودجه اعلام کرده که دستمزد کارمندان و کارگران «حداکثر» ۲۰ درصد افزایش پیدا خواهد کرد. یعنی ممکن است حداقل این درصد(که ۵ درصد است) افزایش پیدا کند و یا نهایت آن ۲۰ درصد رشد داشته باشد. اما اگر میانگین را در نظر بگیریم، ۱۰ درصد حقوق کارمندان و کارگران در سال آینده افزایش پیدا میکند. همین مسئله به این معنی است که ما قدرت خرید قشر حقوق بگیر را کاهش دادیم. یعنی قرار نیست سال آینده هم چرخش اقتصادی به درستی در کشور رخ دهد.»
دانشمند تصریح کرد: «وقتی قدرت خرید وجود نداشته باشد، به این معنی است که سفره مردم روز به روز کوچکتر میشود. حالا این را در کنار همان مسئله قطع بودجه عمرانی قرار دهید. قطع بودجه عمرانی هم به این معنی است که سرمایهگذاری برای نسل آینده انجام نمیشود و به تبع آن ایجاد اشتغال نیز صورت نمیگیرد. پس بیکاری نه تنها کاهش پیدا نمیکند که افزایش هم خواهد داشت. نتیجه این مسئله کاهش تولید ناخالص داخلی است. یعنی همین وضعیت چند سال اخیر که رشد اقتصادی صفر یا منفی بود. این موضوعی بود که باید در کلیات موضوع بودجه مردم در جریان آن قرار میگرفتند.»
وی افزود: «حالا اگر بخواهیم که دچار این چرخه نشویم باید درآمدهایی را مدنظر قرار دهیم که قطعاً محقق میشوند. یعنی «درآمدهای واقعی». از سوی دیگر نباید بخشهایی با افزایش بودجه مواجه شوند که این هزینهها به سمت تولید ناخالص سوق داده نشوند. این دقیقا همان موضوعی است که در بودجه امسال به شدت نادیده گرفته شده است و بودجه بخشهایی افزایش پیدا کرده که هیچ ارتباطی به تولید در کشور ندارند. به عبارت سادهتر دولت هزینه کلانی انجام میدهد، اما در بخشهایی که ایجاد اشتغال کند، سرمایهگذاری انجام نمیشود. البته امیدوارم که نمایندهها متوجه این مسئله باشند و این بودجه فعلی را تصویب نکنند و اصلاحات مورد نیاز را اعمال کنند.»
این تحلیلگر مسائل اقتصادی در خصوص رانتهای آشکار و پنهان در بودجه سال ۱۴۰۲ اظهار کرد: «ببینید وقتی دولت درآمدهای غیر قطعی را مدنظر قرار میدهد، قطعا به سمت رانت پیش خواهد رفت. به عنوان مثال وقتی در بودجه تعداد بشکه نفت و قیمت دلار مشخص میشود، اگر این میزان نفت فروخته نشود یا قیمت دلار تغییر کند، موجب عدم تحقق درآمد پیشبینی شده میشود. حالا در چنین شرایطی چه اتفاقی رخ میدهد؟ بعضی افراد حقیقی یا حقوقی پیدا میشوند که اعلام میکنند که همان میزان نفت که مدنظر دولت است را میفروشند. عملا آن را میفروشند، اما مبلغ کمتری به دولت ایران پرداخت میکنند. زیرا به هرحال تحریم هستیم و امکان فروش نفت در محدودیت است. پس ناچاریم قبول کنیم. همین یعنی رانت. یعنی وقتی شما درآمدهای غیرقطعی را مدنظر قرار میدهید، خیلی جاها برای تحقق آن رانت ایجاد میشود.»
او تاکید کرد: «اصلا موضوع این است که تا زمانی که ما نتوانیم در اقتصاد جهانی حضور داشته باشیم و به امکانات جهانی دسترسی پیدا کنیم، خواسته یا ناخواسته، برای رفع نیازهایمان در موقعیتهایی قرار میگیریم که ایجاد رانتهای کلان میکند. اما وقتی ما نه میتوانیم درست و کامل نفت بفروشیم و نه میتوانیم پول حاصل از فروش همین حداقل نفت را مستقیم و سریع وارد کشور و سیستم بانکی کنیم، ناچار هستیم برای تحقق درآمدها و رفع هزینهها، در بعضی بخشها رانتهایی به افراد و سازمانها و شرکتهای مختلف بدهیم. علاوه بر اینها واقعیت این است که مادامی که شفافیت به اقتصاد بودجه برگردانده نشود، ما شاهد رانتهای آشکار و پنهان بسیاری خواهیم بود.»
دانشمند با اشاره به افزایش حدود ۳۰۰ همت درآمد پیش بینی شده مالیاتی توسط دولت در بودجه سال ۱۴۰۲، عنوان کرد: «این تصمیم دولت بسیار عجیب است. زیرا در همین سال جاری، با وجود اینکه مبلغ بسیار پایینتر بود، اما بخشی از درآمدهای مالیاتی محقق نشد. دلیلش هم این است که وقتی کشور در شکوفایی اقتصادی قرار ندارد، وقتی رشد اقتصادی نداریم، وقتی تجارت به شدت کاهش و یافته محدود شده، وقتی تولید کاهش چشمگیری پیدا کرده است، به این معنی است که شرکتها و کارخانههای ما نتوانستهاند به خوبی کار کنند. خب وقتی نتوانند درآمد مناسب داشته باشند، چطور میتوان انتظار داشت که مالیات پرداخت کنند؟ بنابراین اصلا این درآمد مالیاتی که دولت پیش بینی کرده، کاملا «موهوم» است. اصلا هم مهم نیست سازمان مالیاتی چقدر بر مردم فشار بیاورد، این درآمد محقق نخواهد شد. زیرا بخش خصوصی در ایران هر روز در حال کوچک شدن است و فقط همین بخش و کارمندان هستند که مالیات پرداخت میکنند.»
او افزود: «اگر نگاهی به چند سال اخیر بیاندازید، میبینید که واحدهای خصوص طی این مدت بسیار کاهش پیدا کرده است و خیلیها تعطیل کردهاند یا ورشکست شدهاند. پس چطور میخواهد از اینها مالیات دریافت کنند؟ باید در نظر داشت که زمانی، دریافت مالیات و افزایش آن امکان پذیر است که اقتصاد در رشد و شکوفایی باشد. از سوی دیگر مالیات را به سمت خانههای مستقل بالای ۲۰ میلیارد تومان و خودروهای بالای یک و نیم میلیارد بردهاند که این هم غیرمنطقی است. زیرا به عنوان مثال اگر قرار است مالیات پرداخت کنند باید نرخ تورم در تمام این سالهایی که از خرید این خانه گذشته، محاسبه کنند تا معلوم شود، باید مالیات پرداخت کند یا خیر. این درباره مالیات بر خودرو هم صدق میکند. وقتی فردی چند سال پیش یک ماشین خریداری کرده به مبلغ ۴۰۰ میلیون تومان. حالا به دلیل افزایش افسارگسیخته تورم، به بالای یک و نیم میلیارد رسیده است. این که نباید مالیات پرداخت کند.»
وی ادامه داد: «از سوی دیگر دولت برای اینکه بتواند درآمد مالیاتی خود را افزایش بدهد، یک عوارضی برای ثبت سفارش لحاظ کرده است. خب یعنی هیچ کارشناسی در دولت حضور ندارد که بگوید این مالیاتی که برای ثبت سفارش واردات وضع شده، منجر به افزایش قیمت تمام شده کالا و به تبع آن افزایش قیمت برای مصرف کننده میشود؟ این یعنی تورم. چه کسی پاسخگوی این مسئله است؟ واقعیت این است که بودجه سال ۱۴۰۲ کاملا تورم زا است. زیرا وقتی قیمت کالا و خدمات را افزایش میدهیم، در محاسبات قیمت دلار را بالا میبریم و… منجر به افزایش تورم میشود. ما زمانی میتوانیم مانع از این موضوع شویم که سعی در تثبیت قیمتها داشته باشیم. اما دولت بودجهای را ارائه داده است که منجر به افزایش قیمتها خواهد شد.»
دانشمند در پایان تاکید کرد: «به طور کلی یک موضوع مشخصی در اقتصاد وجود دارد و این است «تورم را دولتها ایجاد میکنند نه ملتها». زیرا این دولتها هستند که با رفتارهای اقتصادیشان، تورم ایجاد میکنند. همین افزایش دستمزدها، افزایش مالیات، افزایش قیمت دلار، عوارض ثبت سفارش واردات و… از جمله همین رفتارهای اقتصادی است. اصلا در هیچ کجای جهان و در هیچ کشوری دیده نشده که مردم تورم ایجاد کنند. مردم فقط مجبور هستند که تورم ایجاد شده را تحمل کنند؛ بنابراین من پیش بینی میکنم که با این بودجه و تورم بالا ۴۰ درصد، قطعا سال آینده در چند مرحله با افزایش تورم مواجه خواهیم شد. یعنی قرار است که با این بودجه سال آینده باز هم مردم فقیرتر شوند.»
سرنوشت معماگونه توافق هستهای
روح برجام شاد؟!
به گزارش فرارو به نقل از فیرآبزرور؛ بهترین چیزی که در مورد توافق هستهای ایران یا برنامه جامع اقدام مشترک میتوان گفت این است که مذاکرات برای تمدید توافق به حالت تعلیق درآمده است. بدترین چیزی که درباره برجام میتوان گفت آن است که در تقلا برای بقاست. با این وجود، وضعیت فعلی ممکن است در واقع به نفع هر دو دولت ایران و امریکا باشد.
در گفتگوهای غیر مستقیم مذاکره کنندگان ایرانی از ملاقات رو در رو با همتایان آمریکایی شان خودداری میورزند و دو طرف مجبور شده اند از طریق واسطههای اروپایی شان کار کنند. پس از ۱۶ ماه نشست بی نتیجه جلسات مذاکره در ماه آگوست متوقف شد. ایران تمایل خود را برای بازگشت به میز مذاکره پس از اتخاذ مواضع “معقولانه” از سوی طرف امریکایی اعلام کرده است. ایالات متحده نیز اعلام کرده که ایران باید “رویکرد واقع بینانه”ای را اتخاذ کند.
با این وجود، دلایل ظاهری این وقفه بیشتر ریشه در چند موضوع مهم دارد که ممکن است هیچ مصالحهای برای آن امکان پذیر نباشد. نخست آن که ایران به دنبال تعهد الزام آور از سوی طرف امریکایی است مبنی بر آن که ایالات متحده یک توافق جدید را مشابه دونالد ترامپ و کاری که در سال ۲۰۱۸ میلادی انجام داد یک طرفه لغو نکند. مذاکره کنندگان آمریکایی به وضوح و بدون ابهام پاسخ داده اند که هیچ تضمینی نمیتواند فراتر از دولت فعلی امریکا تمدید شود. اینجا پیشنهادی مطرح شده مبنی بر آن که بایدن میتواند برای دستیابی ایران به خواسته اش یک برجام تازه را برای تصویب به سنای ایالات متحده ارائه کند. با این وجود، دولت بایدن چنین قصدی ندارد و به دلایل موجه دقیقا هیچ نشانهای وجود ندارد که دو سوم اکثریت لازم را برای تصویب کسب کند. حتی سناتورهای حزب دموکرات نیز ممکن است به آن رای منفی دهند. تصویب برجام در سنای امریکا رخ نخواهد داد و حتی تصور ارائه آن از سوی دولت امریکا به سنا احمقانه است.
موضوع دوم که تمدید توافق هستهای را متوقف میسازد موضوع تحقیقات پادمانهای آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) درباره فعالیتهای هستهای گذشته ایران است. این تحقیقات به ادعای مطرح شده مبنی بر آن باز میگردد که ایران در سال ۲۰۰۲ میلادی درصدد توسعه برنامه تسلیحات هستهای بوده است. ایران به عنوان بخشی از شرایط تمدید برجام اصرار دارد که پرونده تحقیقات در این باره بسته شود. ایالات متحده، برخلاف توافق سال ۲۰۱۵ ادعا میکند که هیچ اختیاری ندارد که به آژانس دستور دهد تا تحقیقات را متوقف کند. در سال ۲۰۱۵ میلادی زمانی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی رئیس دیگری داشت ایالات متحده و سایر طرفین برجام بر آژانس غلبه کردند تا پرونده تحقیقات را مختومه اعلام کند.
به دنبال خروج آمریکا از برجام و تغییر ریاست در آژانس بین المللی انرژی اتمی تحقیقات از سر گرفته شد و هنوز تکمیل نشده است. “رافائل گروسی” مدیرکل جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی که در دسامبر ۲۰۱۹ میلادی سمت خود را بر عهده گرفت به وضوح قصد خود را برای انجام ماموریت آن نهاد به منظور تکمیل تحقیقات و ارائه گزارش نهایی اعلام کرده است. به احتمال بسیار زیاد گزارش او به جزئیات تخلفات ایران در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی مبنی بر سرپوش گذاشتن بر برنامه توسعه تسلیحات هستهای آن کشور اشاره میکند که نقض معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای بوده که ایران یکی از امضاکنندگان آن است.
بنابراین، این موارد شکافهای شناخته شدهای هستند که پیش از منعقد شدن هرگونه توافق جدید یا تمدید توافق باقی میمانند. با این وجود، نگرانیهای سیاسی نیز در مورد تجدید توافق در طرف آمریکایی و ایرانی وجود دارد.
طرف ایرانی مطمئنا میداند که دولت بایدن نمیتواند با توافقی برای همیشه که دولتهای آینده ایالات متحده را مقید به رعایت مفاد آن کند موافقت نمایند. علاوه بر این، ایران میداند که دولت بایدن توافقی که در مورد مذاکرات اخیر صورت گیرد را به سنای امریکا ارسال نخواهد کرد چرا که در آنجا با شکست قطعی مواجه خواهد شد. چنین اقدامی نیز منافع ایران را تامین نخواهد کرد.
با این وجود، طرف ایرانی میخواهد اطمینان کسب کند که برجام جدید به اندازهای دوام میآورد که منافع اقتصادی کلیدی حاصل از آن برای مثال لغو تحریمهای مالی و از سرگیری صادرات نفت به اندازهای به طول انجامد که بتواند به تهران کمک کند. احیای برجام احتمالا وضعیت رو به زوال فعلی اقتصاد ایران را بهبود خواهد بخشید و با تقویت وضعیت اقتصادی جایگاه دولت ایران در میان مردم آن کشور که از سال ۲۰۱۲ میلادی به طور پیوسته با کاهش کیفیت زندگی و سطح درآمدی مواجه بوده اند را تقویت خواهد کرد.
به سیاست امریکا بپردازیم. ایران به خوبی میداند که حزب دموکرات حزب بایدن در ماه آینده در انتخابات میان دورهای آمریکا با آزمونی کلیدی روبرو است که نتیجه آن کنترل مجلس نمایندگان و سنای آمریکا را تعیین خواهد کرد. نظرسنجیهای کنونی حاکی از برتری اندک جمهوری خواهان در انتخابات مجلس نمایندگان است. با این وجود، نظرسنجیهای تازه نشان میدهند که وضعیت دموکراتها در حال بهبود است.
بنابراین، استدلال ایران ممکن است این باشد که تداوم کنترل دموکرات بر کنگره میتواند نشانهای البته به دور از قطعیت از شانس دموکراتها در انتخابات ۲۰۲۴ میلادی باشد. چشم انداز حضور یک دموکرات در کاخ سفید در دوره بعدی ممکن است نشان دهنده زمان کافی برای متقاعد کردن طرف ایرانی باشد. بنابراین، انتظار کشیدن تا پس از انتخابات اوایل نوامبر ممکن است به نفع ایران باشد.
این تعلیق هم چنین منافع دولت آمریکا را تامین میکند. برای جو بایدن احمقانه خواهد بود که مسئله توافق هستهای با ایران را که میتواند به بحث برانگیزترین موضوع مرتبط با امنیت ملی تبدیل شود را وارد بحثهای انتخابات کند. اگر او این کار را انجام میداد به نفع نامزدهای جمهوری خواه بود و آنان میتوانستند با استفاده از نارساییهای برجام تازه به راحتی مخالفان دموکرات شان را شکست دهند. بنابراین، فعلا مسکوت گذاشتن بحثها درباره برجام و مذاکرات هستهای با ایران تصمیمی کاملا ناشی از عقل سلیم سیاسی بایدن است؛ و پس از انتخابات کنگره آمریکا؟
پس از آن، مذاکرات به دنبال انتخابات ۸ نوامبر چه خواهد شد؟ تمایل بایدن برای پایان دادن به مذاکرات و دستیابی به توافق واقعی است. مواضع ایالات متحده در مورد تعهدات همیشگی و تحقیقات آژانس بین المللی انرژی اتمی تغییر نخواهد کرد. موضع امریکا هم چنان این خواهد بود که یا “آن را بگیر و بپذیر یا رها کن” یعنی لزوم پذیرش متن فعلی همان گونه که در ماه آگوست مطرح شد.
با این وجود، فشارها بر ایران هر روز در حال افزایش است. اعتراضات در ایران متوقف نشده است. بسیاری از تظاهرکنندگان هم چنین به دنبال فرصتهای اقتصادی بیشتر و بهبود استانداردهای زندگی هستند. تجدید برجام به طور بالقوه میتواند امید را برای بهبود وضعیت اقتصاد ایران و رفاه شهروندان آن کشور افزایش دهد. با این وجود، هیچ برجامی با هر پوششی که داشته باشد نظام سیاسی ایران را وادار به کاستن از کنترل سیاسی نخواهد کرد.
بنابراین، سیاست داخلی بدون شک نقش بزرگی در سرنوشت برجام ایفا میکند. در حال حاضر، این به نفع هر دو طرف است. با این وجود، پس از ۸ نوامبر برجام با آیندهای بسیار نامشخص مواجه است که حتی حمایتهای صورت گرفته برای بقای آن نیز ممکن است نتواند باعث زنده ماندن اش شود.
تقسیمات کشوری بر پایه جمعیت برای تشکیل حکومتهای محلی و نظام سیاسی ـ اداری عدم تمرکز، همواره در ایران حاکم بوده است. هدف این نوع نگاه با تصمیمگیری و تصمیمسازی محلی با توجه به قابلیتها و کاستیهاست تا بتواند امنیت ملی کشور را در یک کلیت واحد تأمین کند. صحیح است که تقسیمات کشوری در حوزه اقدام سیاسی و حاکمیتی تعریف میشود اما این امر فی نفسه اقدامی فنی است که با در نظر گرفتن شاخصها تعیین خواهد شد. تقسیماتی که تبعات سیاسی، تنشها و مجادلات آن همیشه بغرنج و زمانبر بوده است. نتیجه ارتقاء در تقسیمات کشوری همراه با استقلال در تصمیمگیریها در اولویتبندیهای محلی خواهد بود که روند توسعه را بومیتر، محلیتر و به هدف نزدیکتر رقم میزند.
اما آنچه در سفر اخیر رئیس جمهور محترم و هیئت دولت به استان کرمان خودنمایی میکند، عدم رعایت عدالت در ارائه اطلاعات است؛ چرا که سخنان رئیس جمهور در دو شهرستان جیرفت و بم گویای همه چیز است. در حالی که فرمایشات ایشان در شهرستان جیرفت در بردارنده دستور برای اقدامات عاجل و میان مدت است، در شهرستان بم حاوی توصیهها، وعدهها و بررسیهای قانونی و کارشناسی بوده است. این مهم دلایل متعددی دارد که میتوان مهمترین آن را عدم اشراف اطلاعاتی دولتمردان مرکز از منطقه، عدم ارائه اطلاعات و آمار و تاریخچه درست و واقعی توسط دولتمردان استان به دولتمردان مرکز دانست. عدم تعادل در اعلان تقسیمات کشوری آینده استان، عدم رعایت تقدم در ارتقاء بخش به شهرستان، نگاه متفاوت به خسارتهای کشاورزی در شرق و جنوب استان، عدم رعایت عدالت در تقسیم اعضای دولت برای حضور در این دو منطقه از استان و … نشان از عدم رعایت عدالت در انعکاس واقعیتها دارد که بیش از همه عملکرد مسئولین محلی و استانی را زیر سؤال میبرد.
به هر تقدیر، ضمن احترام به حقوق مردم خونگرم جنوب استان کرمان، به نظر میرسد این روزها بمِ ساخته شده بر پیکر ساکنانش در زلزله دلخراش سال ۸۲، بیش از پیش زخمهای بیعدالتی را بر چهره خود تحمل میکند و بغضش را هم باید چون عزیزانش زیر این خاک مدفون کند، ریگان محروم با مردم رنج دیدهاش که محرومیتش نشان از عدم رعایت عدالت در توزیع منابع است، همچنان بایستی با زخمهایش بسازد و دردهایش را به بادهای خشمگین و طوفانهای بی پایانش بسپارد؛ مردم نجیب فهرج و نرماشیر نیز همچنان چشم به مرحمت زمین و آسمان بدوزند تا معجزات طبیعی التیام بخششان باشد و گنبکی و روداب مظلوم نیز دیده محنت به الطاف سیاست بازان نگاه دارند .
حال به رندان بگویید که مستانه بکوبند بر این طبل!!
امین باقری فرماندار سابق شهرستان ریگان در دولت تدبیر و امید
مسعود پزشکیان نماینده مردم تبریز در مجلس:
مشکل جوانان ازدواج نیست؛ بیکاری، فقر و بی اعتمادی به آینده است
نماینده مردم تبریز در مجلس با اشاره به سخنان نماینده اصفهان مبنی بر “ازدواج بین المللی” دختران ایرانی، گفت: در هر شرایطی چنین ادبیاتی قابل قبول نیست بالاخره فردی که در شورای عالی انقلاب فرهنگی نشسته و نماینده مجلس است نباید با چنین ادبیاتی صحبت کند. با ابراز چنین سخنانی باید برگردیم ببینیم چه سیاست گذاری های در حوزه فرهنگ انجام دادیم که چنین وضعیتی شده است.
مسعود پزشکیان با بیان این مطلب به عصر ایران گفت: می گویند زنان و مردان از نظر جمعیت برابر هستند چطور می گویند زنان با مردان خارجی ازدواج کنند پس برای مردان چه راه حلی دارند اگر قرار است راه حل دهیم راه حلی باشد که عزت، سربلندی و جایگاه مملکت و زنان مان حفظ شود نه اینکه به گونه ای صحبت کنیم که جایگاه آنها تخریب شود.
وی ادامه داد: چرا به فکر درست کردن فرهنگ جامعه خودمان نیستیم که باعث شده است طلاق اینگونه افزایش یابد و مسائل و مشکلات اخلاقی بوجود آید؟ این مسائل را درست کنیم بعد راهکار ازدواج بین المللی بدهیم. قطعا این سخنان قابل دفاع نیست و معلوم نیست از کجا این حرفها را می زند.
پزشکیان در پاسخ به این سوال که چنین سخنانی در حالی در مورد زنان ایرانی مطرح می شود که از آن طرف اجازه ورود به ورزشگاه را ندارند و چنین سخنانی رفتارهای ضد زن را در جامعه بیشتر نمی کند،گفت: اگر کسانی که چنین دیدگاههای دارند درست عمل می کردند به اینجا نمی رسیدیم. چطور الان در نماز جمعه خانم ها و آقایان باهم هستند یا وقتی مراسم مذهبی دارند هم خانم ها و هم آقایان حضور دارند چرا ما اجازه نمی دهیم در مراسمی که فکر می کنیم خوب نیست مرد و زن باهم نباشند ولی جایی که فکر می کنیم خوب است باید باشند.
وی افزود: این نگاه جای اشکال دارد ما باید کاری از نظر فرهنگی انجام می دادیم که به همان دلیلی که زنان می توانستند در آن مکان ها و مراسم ها حضور داشته باشند در ورزشگاه ها هم حضور داشته باشند.
وی تاکید کرد: مشکل جوانان ما ازدواج کردن نیست بلکه بیکاری، فقر، نبودن مسکن مناسب و عدم اطمینان به آینده است. تا پول نداشته باشی چطور می خواهی یک نفر را بیاوری همراه خودت کنی؟ وقتی نمی توانی خانه کرایه کنی و چهارتا پوشک برای بچه ات بخری چطور می خواهی بچه دار شوی؟ اینها بحثهای لاینحلی است که ما جوابی برای آنها نداریم بعد اینجا تشویق می گذاریم که اگر اینگونه شد ما فلان چیز را می دهیم این راه حلی نیست که مشکل ما را حل کند.
عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس خاطر نشان کرد: مهمترین مسئله ای که باید به عنوان راه حل داشته باشیم این است که برای جوانانی که الان در سن کار هستند شغل با درآمد مناسب ایجاد کنیم که بتواند زندگی و ازدواج کنند بعد بگویم بچه دار شوند.